top of page
Home-Button_edited.png

عضویت

سراب

چشم مرا بسته و خوابم کنید

فارغ ازین کهنه سرابم کنید


عشق چو در میکده دیدیم و بس

جانب میخانه شتابم کنید


جام شرابی نکند چاره‌ام

خمره‌ای آرید و خرابم کنید


گَر به شرابم نبود ذوق جان

جمله قسم داده مجابم کنید


دست ببندید چو دیوانگان

مست از آن بادۀ نابم کنید


قرعۀ مستی چو به نامم زدند

مست و سیه کار خطابم کنید



طعم خوش باده چو بر لب بماند

مرغ سحر چون به لب بام خواند


خنده به مستی و جنونم کنید

از در میخانه برونم کنید


شبزده بیدار کنیدم ز خواب

از پسِ آن مستی و سیل شراب


طعنه زنیدم همه خوابست این

میکده‌ای نیست ، سرابست این


تا به ابد از پس آن خواب خوش

در طلب میکده آبم کنید

...

لعن به هر زخم ربابم کنید

...

خنده بر اشعار کتابم کنید


کامران تندر

 


1 view0 comments
bottom of page